نتایج جستجو برای عبارت :

کارها، از لحظه‌ای به سیئات و حسنات می‌رسند که.

✅ کارها، از لحظه‌اى به حسنات و سیئات مى‌رسند، که...
استاد علی صفایی حائری:
⭕️چه بسا حرف‌هاى خوبى، که در جاى خود واقع نشده و خون‌ها ریخته است.
⭕️چه بسا کارهاى حقّى، که از راه درست و با هدف درست دنبال نشده است.
کارها، از لحظه‌اى به حسنات و سیئات مى‌رسند، که حسن و قبح آن‌ها را و روش‌ها را و شکل‌هاى‌شان را بسنجى.
و کارها از لحظه‌اى به صالحات بدل مى‌شوند، که انگیزه و جهت آن‌ها را هم در نظر بگیرى.
و گذشته از حسن و خوبى عمل و حسن و خوبى شکل و ر
محبتای ما آدما اینجوریه که حجم عظیم محبتی که تو قلبمونه یدفه با دیدن یه کاری، یا فهمیدن یه موضوعی ممکنه همه ی همه‌ش تبدیل بشه به تنفر،
حتی ممکنه حجم تنفره بیشتر از محبت قبلیه باشه .. یعنی "حسنات" می‌شن "سیئات"
چقدر خدا عجیب غریبه که "سیئات" رو به "حسنات" تبدیل می‌کنه.. 
1- رمضان و افزایش حسناتپیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند:شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّه‏ُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَکَةِ؛ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را مى‏افزاید و گناهان را پاک مى‏کند و آن ماه برکت است. (بحارالأنوار، ج 96، ص 340، ح 5)
*******************************************
ادامه مطلب
در وداع با ماه رمضان دعاهای مختلفی نقل شده است‌ولی دعای صحیفه بسیار معارف بلندی دارد که اهل آن باید دریابند.دعای وداع سلام های سوزناکی دارد. اما برای کسی که در طلب معرفت در صحیفه سجادیه است باید ربط بین اول و آخر دعای وداع را کشف کند. این دعا با خداشناسی مهمی شروع می شود و به چند آیه مهم با موضوع مضاعف شدن حسنات و آیات ترغیب به ارتباط با خدا می رسد: آیه تشویق به توبه، آیه ده برابر شدن حسنات،  آیه مضاعف شدن ثواب قرض الحسنه، آیه اذکرونی، آیه شکر،
   فاجعه درست از آن لحظه‌ای آغاز شد که هیچ دوستی نداشتم. غیر از *، شقا، جواد، محیا و مریم (زیاد به نظر می‌رسند، نه؟)‌ کسی نیست که بتوانم با آن‌ها ارتباط برقرار کنم. همین‌ها هم نیستند. هر کدامشان جایی سرشان به آخوری گرم است و در این لحظاتی که اینجا می‌نویسم کسی در دسترسم نیست. با * حرف زدم، پشیمانم. خیلی چیزها را نمی‌توان بیان کرد. درست مثل همین لحظه. چیزهایی هست که دوست دارم بگویم، چیزهایی هست که از گفتنشان عاجزم و در تلاشی کور می‌خواهم بگوی
دوست دارم بیایی بنشینی کنارم. از اول تا آخر زندگی ام را ورق بزنیم و برایم توضیح بدهی. حرف بزنی. دلجویی کنی. مثلا بگویی فلان‌جا صلاحت نبود، بهترش را برایت نوشتم. آن‌جا خیلی بد شده بودی. باید پس کله ای میخوردی تا به راه بیایی. توی فلان سکانس زندگی ات، خیلی خالص بودی؛ حال کردم. شب قدر ملائکه ام صدای ضجه هایت را به عرش آوردند و اراده کردم تمام سیئاتت را به حسنات بدل کردم...
آخرش هم کتاب زندگی ام را ببندی و بگویی: با ارفاق قبول. دیگر تا ابد پیش خودم هست
امیر المومنین ع فرمود همنشینی با عالم  امام باشد یا دانشمند ربانی و پیروی از او دینی ست که خدا بوسیله آن دینداری و پرستش شود و اطاعت عالم موجب بدست آوردن حسنات و محوگناهانست و برای مو منین ذخیره‌ای است ودر زمان حیات مایه سر بلندی و پس از مرگ موجب زور حریر است  
لحظه ها می آیند و می روند. اما یه عاشق تا معشوقه اش برسد، از لحظه ای به لحظه ای دیگر، در انتظار می ایستد. لحظه ها می رسند اما نمی روند! بر دوش عاشق می نشینند و سنگینی می کنند تا عاشق را بیازمایند و او از دلتنگی می گرید و پرتوی برای شادمانی در دلش هنوز می تابد. کی می رسی؟! آغوش، گل ها آمده اند، بلبل ها نغمه می کنند. اما عاشق نه از دیدن گلبرگ ها به وجه می آید نه از شنیدن چلچله مست می شود. _چه باید کرد به حال تو؟! ای پسر. ای پسر، به حال تو چه باید کرد؟! _نم
امیرالمو منین ع فرمود همنشینی با عالم  امام باشد دانشمند ربانی پیروی از او دینی ست ه خدا بوسیله ان دینداری و پرستش شود  واطاعت عالم موجب  بدست آمدن حسنات و محو گناهان نست و برای مو منین ذخیره‌ای است و در زمان حیات مایه سر بلندی  پوس از مرگ موجب ذکر خیر است 
کابل شارژر که غلط خریدم رو اومدن در خونه تحویل گرفتن و بردن، دوسه متری که رد کردیم و نپیچیدیم با دویست سیصد متر دور زدن برگشتیم. ولی چطور میشه یه عمر رو برگشت؟
یه آجر اشتباهی وسط یک دیوار رو چطور میشه درآورد ؟
قاعده ی توبه ی مبدل السیئات بالحسناتی که دنباله ی اشتباه گذشته ی تو رو به حسنات مبدل کنه چیه!
 فضل بن عثمان مردای گوید از حضرت صادق ع شنیدم که رسول خدا ص فرمود چهار خصلت  است که در هرکه باشد هنگام ورود به پیشگاه  خداوند پس از انها هلاک نگردد مگر انکه سزاوار هلاکت باشد بنده اهنگ کار خوب کند  که انرا   انجام دهدکه اگر  انرا نکند بک حسنه خواوند برای او بنویسد بخاطر حسن نیت او واگر انرابکند خداوند برایش ده حسنه بنویسد بنده اهنگکار بد کند که ان را انجام دهد پس اگر انجام ندهبد چیزی بر او نوشته نشود و اگر بجا اوردتا هفت ساعت مهلتش دهند و فرش
☺️۱ لحظه تحویل سال..!☺️
 
۲ لحظه عاشق شدن..!
 
☺️۳ لحظه ای تماس از کسی که دلتون براش تنگ شده…!☺️
 
۴ لحظه دادن آخرین امتحان..!
 
☺️۵ لحظه ای که به شخصی که دوسش دارین,
نگاه کنین و ببینین اونم داشته به شما نگاه میکرده…!☺️
 
6 لحظه ای که دوستایه قدیمی و خوبت رو ببینی و بفهمی
هیچی بینتون تغییرنکرده…!!
 
☺️۷ لحظه ی لمس انگشتان نوزاد متولدشده..!!☺️
 
۸ لحظه ای از خواب بیدار شی و ببینی که هنوز وقت اضافه
برای خوابیدن داری..!!
 
☺️۹ یه شبه قشنگ,,تو خیاب
. لحظه ها ، لحظه ها و لحظه هاهر لحظه، هر دقیقه، هر ثانیه، همه و همه منتظر اند...منتظر تر از هر منتظرند!...قرار است کسی متولد شود؛ کسی که امید هر ناامیدی ست...کسی که قرارِ هر بیقرار است!...نمیدانم کیست!.. ولی هر که هست، کار همه دست اوست، همینقدر را میدانم!...همینقدر را میدانم، که بدون او دیگر عشق و امید معنا ندارند، اصم مطلق میشوند، گنگ تر از هر گنگ!...بدون او جهان، ناقص است!بگذریم...هر گاه حالم از این دنیا سر تا سر نفرت، بهم میخورد، به او فکر میکنم، با خو
. لحظه ها ، لحظه ها و لحظه هاهر لحظه، هر دقیقه، هر ثانیه، همه و همه منتظر اند...منتظر تر از هر منتظرند!...قرار است کسی متولد شود؛ کسی که امید هر ناامیدی ست...کسی که قرارِ هر بیقرار است!...نمیدانم کیست!.. ولی هر که هست، کار همه دست اوست، همینقدر را میدانم!...همینقدر را میدانم، که بدون او دیگر عشق و امید معنا ندارند، اصم مطلق میشوند، گنگ تر از هر گنگ!...بدون او جهان، ناقص است!بگذریم...هر گاه حالم از این دنیا سر تا سر نفرت، بهم میخورد، به او فکر میکنم، با خو
گاهی از خودم می‌پرسم چطور می‌شود این‌همه کارهای بی سر و ته را با هم انجام داد؟ اما سریع از سؤال خودم نگران می‌شوم. چشم‌هایم را می‌بندم و سعی می‌کنم به عقب نگاه نکنم. نگاهم را رو به جلو نگه می‌دارم چون می‌دانم اگر لحظه‌ای از خودم بپرسم چطور این کارها را سر و سامان می‌دهم؟ از سنگینی بار آن‌ها جا می‌زنم. شاید برای همین باشد که به ظاهر بی‌خیال می‌خندم و غم‌ها را به روی خودم نمی‌آورم.
این روزها فکر می‌کنم چقدر دلم تنگ شده است برای تمام آن
دردی که تو را بزرگت کند، درد نیست!
موهبت است! انگار خدا دارد قلقلکت می‌دهد!!

پ.ن. *اگر انسان بیابد که چطور از همان عقده‌ها (درد و رنج) بهره بگیرد، سیئات او به حسنات و بدی‌هایش به خوبی‌ها تبدیل می‌شوند، وگرنه نعمت‌ها و خوبی‌هایش هم در بن بست می‌گندد. [حرکت/صفحه ۲۸/ علی صفایی حائری]
*بعضی رنج‌های دنیا کفاره گناهانمان هستند! آن‌ها را قدر بدانیم...
لباسهای شسته، تلنبار شده‌اند روی هم. ظرفها شسته شده‌اند اما هنوز توی ظرفشویی‌اند. سینک پر از ظرف است. آب کتری تمام شده. غذا نداریم. سبد، پر از لباس تیره است. میزها گردگیری می‌خواهند، انارها دانه شدن. کتابهای نیمه تمام گوشه کتابخانه، خواننده می‌خواهند و فایل‌های انگیزشی مخاطب. گلدان‌ها آب می‌خواهند و برگهای زردشان هرس. خاک نشسته روی میزها را می‌بینم و کاری نمی‌کنم. شارژ گوشی تمام می‌شود و کاری نمی‌کنم. لیست خرید روی در یخچال، کجکی ن
 
رهبر انقلاب: در دعای مکارم الاخلاق این جمله هست «وَ استَعمِلنِی‏ بِمَا تَسأَلُنِی غَداً عَنهُ» که دعای بیستم #صحیفه_سجادیه است، دعای بسیار خوبی است و من توصیه میکنم دوستان بیشتر بخوانید این دعا را. فردا در قیامت یقه‌ی ما را میگیرند که چرا فلان کار را نکردی. 
️ بعضی از کارها را که نباید بکنیم، میکنیم، خب این را همه میدانیم. بعضی از کارها را باید بکنیم، توجه نمیکنیم، غفلت میکنیم، تنبلی میکنیم، ملاحظه‌ی این و آن را میکنیم، آن کارها را انجا
زیر این خورشید تاریک می سوزم
فاصله ام با ماه ، با تو ، یک ارزن نمی ارزد 
سزای خویش را نزدیک تر از قلب به خود می بینم
سزای انحراف من از آن رود بلند و سبز
سزای این صدای من که از فقر درون می نالد
از فقر تو می نالد
از فقر خدا می نالد
و از ترحم های عشق
از نسیم لحظه ای غمگین ، می نالد
لحظه های خوب در پی ویرانی
لحظه های درد در کنج سکوت ، می شوند معماری
اگر بوسه ای در خواب یک لحظه درون تو شود جاری 
بدان این را که آن لحظه
بی گناهی بی گناهی بی گناهی
خیره شو 
اتفاقات بزرگ آرام رخ می دهد 
مصل عشق های عمیق 
سریع نیستند 
شاید فکر کنی همه چیز ساکن است 
اما باید خیره شوی 
تا لحظه لحظه حرکتش را ببینی و کیفش را کنی 
آرام باش 
دوست داشتن صبوری می خواهد 
تمرین اهتسگی می خواهد 
 
 
 
 
 
مثل یک طلوع 
مثل یک غروب 
مثل یک سال نو شدن که از فروردین تا فروردین هر روز هروز ارام ارام اتفاق می افتد و در یک لحظه نتیجه حاصل می شود 
در یک لحظه روز می شود و دیگر شب نیست 
در یک لحظه ماه پشت اببر ها می رود و کم کم پنه
نذر صدوچهارده هزار صلوات...
هی فکر میکنی به ته ذکر رسیدی، به شمارنده که نگاه میکنی میبینی کلی هنو ازش مونده!
تو معنویت هم اگه مثل معصومین نبودند گمان میکردیم به ته معنویت رسیدیم، ولی وقتی به اونا نگاه میکنیم میبینیم کلی عقبیم.
و خوب برخلاف شماره اندازها، کمالات اهل بیت قابل احصا نیستند پس همیشه این حالت وجود داره و نمیرسه وقتی که انسان احساس بی نیازی نسبت به انجام اعمال داشته باشه.
صوفی چه فکر میکنه نمیدونم؟!
زن نباید همه کارها را انجام دهد:زمانی که مسئولیت پذیری یکی از زوجین بیشتر از دیگری باشد، طرف مقابل به وظایف خود عمل نمیکندمثلا وقتی مردی میبیند همسرش تمام کارها را انجام میدهد، کم کم از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و سعی میکند تا جایی که امکانش هست تمام کارها را به همسر خود واگذار کند. بنابراین زن ها نباید همه کارها را به عهده بگیرند.✖وظایف یکدیگر را انجام ندهید :گاهی اوقات زن یا مرد همیشه، تمام وظایف یکدیگر را انجام میدهند چون فکر میکنند
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
دوستان بیایید شعار را کنار بگذاریم و باور کنیم
همین لحظه میتواند،آخرین لحظه عمر و زندگی ما باشد،و هم میتواند لحظه تولد دوباره باشد.
بدون شک و یقین
اگر باور کنیم که این لحظه میتواند لحظه مرگ ماباشد
کینه و تکبر و غرور را در دل راه نمی‌دهیم نداشتن یا نداشتن را دلیل برتری نمی‌دانیم
واگرباورکنیم
این لحظه میتواند لحظه تولد دوباره باشد
به هیچ وجه مأیوس وافسرده و ناامید نمی‌شویم
(تو خود ح
گیک ( Geek)  اصطلاحی هست که برای متخصص یا علاقه‌مند رایانه بکار می رود . کلمه گیک ( geek ) در گذشته نوعی توهین محسوب می‌شد و به معنی دیوانه یا احمق بود،اما به مرور زمان و بعد از انقلاب دیجیتال، تغییر معنا داد .
گیک‌ها کارها را انجام می‌دهند چون از آن‌ها لذت می‌برند؛ یا در آن‌ها مجالی برای ارزیابی قابلیت‌هایشان می‌بینند. مشوق اولیه آنان پول یا شهرت نیست. گیک‌ها معمولاً تمرکز بر موضوعی را مهم‌تر از نیاز به پذیرش اجتماعی می‌بینند. به همین دلیل،
پارادوکس عجیبی توی زندگیمون وجود داره
اینکه لحظه ای جنگجو طلب ترین ادم روی زمین هستی و لحظه ای دیگه تبدیل به یک بزدل نا امید میشی البته همه اینا بستگی به دید تو داره
در لحظه زندگی کن مهم نیس تهش برنده ای یا بازنده ، تهش تبدیل به یک گلادیاتور قهرمان میشی یا یک سرباز شکست خورده ، تو قدم بردار از لحظه لحظه زندگیت لذت ببر و در این حین اهدافت رو فراموش نکن و به سمتش برو و هیچ فکر منفی رو تو دهنت راه اندازه ک خدابا ماست در تک تک این لحظات و نذاره گر تو
ما برای رها شدن از این‌حجم کار عقب مانده 
نیازی به تعطیلی مدرسه نداشتیم که اگر داشتیم باید امروز تمام کارها تیک میخورد نه اینکه چنین گوریده شود...
ما به یک ساعتی آرنورد احتیاج داشتیم
گوشی خاموش
قطعی اینترنت 
تا بلکن تمام شود این همه کار عقب افتاده که فقط اعصاب و روانمان را مخدوش کرده است و در عمل حتی لحظه‌ای پایش نمینشینیم که مبادا کم شود از حجمشان...
دیوانه‌ایم ما...
بعضی ها خوشحالند و خوشحالیشان حتی توی کامنت گذاشتنشان هم مشخص است . بعضی ها الکی خوشند و الکی خوشیشان را فقط می شود از چشمهایشان فهمید . بعضی ها درد دارند و دردشان را همه جا جار می زنند . بعضی ها درد دارند و دردشان را فقط از چشمهایشان می شود فهمید . بعضی ها گریه می کنند اما اشکهایشان، اشک تمساح است . بعضی ها گریه نمی کنند اما از چشمهایشان معلوم است  که اشکی به بزرگی یک سکوت گوشه ی چشمشان به کمین نشسته . بعضی ها نیتشان خوب است اما بد عمل می کنند .
همین لحظه ها , گر چه دلگیر ولی زنده ام داشته اند همین لحظه هایی که یادت به جانم بیفتد من از هیچ مطلق به پا خواسته ام و تو از نهایت که ما رو به رو ایم ,, ولی فاصله بین مان مثل یک ثانیه قبل و حالاست در اوج تفاوت , در اوج تقابل #الهام_ملک_محمدی
شرح دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان از آیت الله مجتهدی (ره)
اللهم افتح لی فیه ابواب الجنان؛در اینجا منظور از اینکه می گوییم خدایا! درهای بهشت را بر روی من بگشای این است که خداوند ما را از گناهانی که در طول عمر خویش انجام داده ایم پاک سازد و حسنات و کارهای نیک ما را افزون سازد؛ چرا که تا انسان گنهکار باشد و از خیرات و حسنات به دور باشد، بهشت بر او حرام خواهد بود و تنها هنگامی دربهای بهشت روی او گشوده می شود که هیچ گناهی بر او نباشد و اینکه می گوییم
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ استوقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ استچون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ استخود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوستخود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانیخود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگرچون ناز تو میخواهد ، او را
من یکم workaholic هستم. معتاد به کار، بهم بگن برو این کار رو انجام بده، اون هدف ما هست، اون قضیه.. اون قضیه رو باید انجام بدیم.
حالا نشستم جاییکه همه کارها رو کردم. یه سری کارها داره از جلو میاد نزدیکم که خیلی مبهم و خیلی چالشیه که فقط اضطراب میاره و بس.
انگیزه؟ خیر.   امید؟ خیر.   اضطراب؟ بله.
وحشتناک ترین لحظه ى زندگى، لحظه ای است که انسان را در سرازیرى قبر می گذارند.
شخصى نزدامام صادق(ع) رفت و گفت من از آن لحظه بسیار می ترسم، چه کنم؟
✅ امام صادق(ع) فرمودند:
زیارت عاشورا را زیاد بخوان.
آن مرد گفت چگونه با خواندن زیارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق(ع) فرمود: 
مگر در پایان زیارت عاشورا نمى خوانید اللهم ارزقنى شفاعة الحسین یوم الورود؟
یعنی خدایا شفاعت حسین(ع)را هنگام ورود به قبر روزى من کن.
زیارت عاشورا بخوانید تا امام ح
شرح دعای روز بیستم



 
اللهم افتح لی فیه ابواب الجنان                        خدایا در این روز برای من درهای بهشت را بگشای
و اغلق عنی فیه ابواب النیران                          و درهای آتش دوزخ را ببند
 و وفقنی فیه لتلاوه القرآن                                و مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما
یا منزل السکینه فی قلوب المومنین                 ای فرود آورنده وقار و سکینه بر دل‌های اهل ایمان

شرح دعا
منظور از ”اللهم ا
امام صادق ع فرمود همانارسولخداص فرمود خدا امت مرا در عالم طینت برایم مجسم کرد ونامهای ایشان را بمن اموخت چنانکه همه نامها را بادم اموخت انگاه پرچمداران  خلفا وزمامداران بر من گذشتند من برای علی و شیعبانشان امرزش خواستم وپروردگآرم یک مطلب را در باره شیعیان علی بمن وعده داد عرض شد یا رسول الله ان مطلب چیست  فرمود امرزش برای ایمان اوردگانشان و در گذشت آز گناهان برای کوچک وبزرگشان و اینکه تبدیل گناه بحسنه و ثواب که در ایه  یبد الله سیاتهم حسن
امان از عکس هایی که فقط اسلایدهای خوب زندگی رو به نمایش میذارند....
عکسی که ظاهرا همه با مهربان کنار هم ایستادند و هر بی خبری با خودش فکر می کنه چقدر صمیمیت بین این افراد هست اما ای داد از وقتی که اون لحظه، فقط لحظه ی کوتاهی بین دو لحظه بحث و جدل و ناراحتیه و فقط به اجبار دوربین تغییر قیافه داشته و البته همون تغییر قیافه هم گاهی براش زورکی بوده... کسی که حتی برای نگاه کردن به دوربین هم واهمه داشت.... یا حتی به اجبار یک مسافرت اجباری.... اما ای کاش توی
امان از عکس هایی که فقط اسلایدهای خوب زندگی رو به نمایش میذارند....
عکسی که ظاهرا همه با مهربان کنار هم ایستادند و هر بی خبری با خودش فکر می کنه چقدر صمیمیت بین این افراد هست اما ای داد از وقتی که اون لحظه، فقط لحظه ی کوتاهی بین دو لحظه بحث و جدل و ناراحتیه و فقط به اجبار دوربین تغییر قیافه داشته و البته همون تغییر قیافه هم گاهی براش زورکی بوده... کسی که حتی برای نگاه کردن به دوربین هم واهمه داشت.... یا حتی به اجبار یک مسافرت اجباری.... اما ای کاش توی
بعد از سالها قسمت شد با هواپیما سفری داشته باشیم و البته از لحظه لحظه سفر عکس های هنری هم گرفتم و آلبومی هم ساختم. در عکاسی سفر دو دیدگاه مطرحه یکی این که آدم باید در لحظه زندگی کنه و به جای عکاسی اون لحظه رو لمس کنه و لذت ببره. دیدگاه دوم اینه که آدم باید از تلاش های امروز برای لذت بردن در فردا استفاده کنه مثل دیدن عکس های ثبت شده در سفر. متاسفانه دیدگاه دوم با این که طرفدار کمتری دارد مورد تاییدم است.
در ادامه گر عمری بود حاشیه نامه از سفری راه
لحظه ی دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام , مستم باز می لرزد دلم , دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های بخراشی به غفلت صورتم را تیغ های نپریشی صفای زلفکم را دست و آبرویم را نریزی دل ای نخورده مست لحظه ی دیدار نزدیک است ... #مهدی_اخوان_ثالث
هوالرئوف الرحیم
امروز به یکی گفتم که فسقلک خیلی زود داره بزرگ میشه و من انقدر کار دارم وقت نمی کنم ببینمش.
گفت بجای کوکی پختن و لباس دوختن به لچت نگاه کن.
فکر کردم که شاید بعضیا با نفس کشیدن زنده بمونن. ولی من با این کارها.
مخصوصا که کوکی پختن روشی بود برای وقت گذروندن با رضوان. که بسیار مشتاقشه. ولی از کارهام نمی گذرم. اما اون زمانی که توی روز برای فسقلک و رضوان تخصص دادم رو با وسواس بیشتری سپری می کنم. لحظه هاش رو می بلعم و با چشمهام تمام ثانیه ه
دلتنگی هایم را ندید که با یاد جدایی از او در قلبم لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر میشدند دلتنگی هایی که مرا تا مرزجنون پیش میبرد دلتنگی هایی که نفس کشیدن را برایم دشوار میساخت دلتنگی هایی که تنها با یاد جدایی مرا به این حس ها دچار کرده بود حال پس از جدایی چه بر سرم آورده....سخت ترین وتلخ ترین  لحظه برایم لحظه جدایی بود لحظه ای که خود جدایی روح از تن را به چشم دیدم،لحظه ای که پس از آن تمام من خلاصه شد در لبخند های تلخی که خود از تلخی آنها خسته ام ...من بی
توی روزهای قبل از قرنطینه اغلب مواقع تعدادی کار نیمه تمام داشتم. یعنی وقتی لیست کارهای که باید انجام می دادم رو می نوشتم، همیشه تعدادی از کارها به روز بعد منتقل می شد و حتی گاهی به روز بعد و بعدتر!
اما بعد از قرنطینه که بیرون رفتن های الکی و بی جهت که صرفا وقت گذراندن بودن و دیگر هیچ از بین رفتند! همین به نوبه خود فرصت کوچک و در عین حال دست نیافتنی به من داد که توانستم کارهایی را که هیچ وقت تایم کافی برای انجام آن ها نداشتم به سرانجم برسانم.
روزه
امام صادق ع فرمود با اهل بدعت رفاقت و هم نشینی نکننید تا نزد مردم  چون یکی از انها محسوب شوبد رسولخدا ص  فرمود انسان بر گیش دوست ورفیق خود است 4 از حضرت ع صادق  حدیث شده است که فرمود رسولخدا ص فرموده است هر گاه پس. از من اهل ربب و بدعت را دیدید بیزاری حودرا از  انها اشکار کنیدو بسیار بانها دشنام دهید و در باره بد  گویید و انها را با برهان و دلیل خفه کنید که نتوانند در دل مردم القا شبه کنند و نتوانند بقادر اسلام طمع کنند و در نتیجه مردم از انهادور
ایمان داشته باشید
سوره ی مریم را که باز میکنی دنیایی سراسر از شگفتی میبینی...
از دعای حضرت زکریا برای درخواست فرزند در نهایت پیری و نازایی تا تولد بدون پدر حضرت عیسی و سخن گفتن در گهواره ی او و...  اما نکته ی جالب اینجاست   ---> قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ۖ  <---
پرودگارت گفت ، این کارها نزد من بسیار آسان است... (سوره مریم آیه ۲۱)
یعنی خداوند شگفت انگیزترین کارها برای ما را، آسان ترین کارها برای خود میداند 
و جالب اینجاست این جمله را چند
انتظاری که زندگی رو مختل نکنه و تمام جوانب کارها و افکارت رو تحت شعاع قرار نده انتظار نیست! 
در این شش سال لحظاتی هست که هنوز برام تکراری نشده هرچند که ده‌ها بار تکرار شده، لحظاتی که کاملا قابل پیش‌بینی هستند و هر بار ناب بودنشون رو تا اعماق وجودم حس می‌کنم. لحظات خداحافظی و لحظات دیدار!
لحظه‌ی خداحافظی‌ای که سنگینی دلتنگی رو به جان می‌خرم، لحظه‌ای که همه و همه پنهانش می‌کنند تا ضعیف نشم تا بتونم ادامه بدم، لحظه‌ای که فقط آرمین و صداقت
چه حماقتی کردم امشب،
یه لحظه فقط یه لحظه بی احتیاط شدم.
وقتی مسیر مسابقه رو مشخص کردم به ذهنم رسید که توی جاده است شاید خطرناک باشه، اما توی یه لحظه این تهدید رو دست کم گرفتم،
با اینکه هزار بار با این بچه ها بازی کردم، هزار بار خوشحالشون کردم، با هم خندیدیم و و و..
این دفعه هزار و یکم، این یک لحظه، این بی احتیاطی من،
شکر خدا. خدا رو شکر. خدا رو شکر که اتفاقی نیافتاد.
یه لحظه حواسم رفت و بچه ها دویدن و یه ماشین لعنتی با سرعت پیچید توی جاده و آرمانی ک
«بسم
الله الرّحمن الرّحیم»
«عملی با حُسن فعلی و حُسن فاعلی و همراه با خصلت‌های گذشته، یعنی سعی و سرعت
و اعتدال، عملی است که از حسنات به صالحات می‌رسد و بقا پیدا می‌کند و باقیات
الصالحات می‌شود، که مستمراً بار می‌دهد و میوه‌هایش به دست می‌رسند.(1)
این عمل صالح را خدا برمی‌دارد و بلند می‌کند(2)
و خدا می‌پذیرد و پرورش می‌دهد تا آن‌جا که دِرهمی از مال، همچون کوهی بزرگ بار می‌آورد.(3)
ادامه مطلب
هوالرئوف الرحیم
امروز به یکی گفتم که فسقلک خیلی زود داره بزرگ میشه و من انقدر کار دارم وقت نمی کنم ببینمش.
گفت بجای کوکی پختن و لباس دوختن به بچت نگاه کن.
فکر کردم که شاید بعضیا با نفس کشیدن زنده بمونن. ولی من با این کارها.
مخصوصا که کوکی پختن روشی بود برای وقت شپری کردن با رضوان. که بسیار مشتاقشه.
از کارهام نمی گذرم، اما اون زمانی که توی روز برای فسقلک و رضوان تخصص دادم رو با وسواس بیشتری سپری می کنم. لحظه هاش رو می بلعم و با چشمهام تمام ثانیه ها
میگفت فکر کن بیان بگن همین ۱۱ تا امام رو داشتیم... امام غائبی در کار نیست. چه تغییری تو زندگیمون پیش میاد؟ 
.
 بخوام صادق باشم باید بگم هیچی... بجز اون لحظه‌هایی که ظلم زمانه نفسگیر میشه و فقط میشه زیر لب گفت اللهم انا نشکوا الیک غیبه ولینا... دیگه تو بقیه لحظه‌هام اتفاقی نمیفته...
.
باید تو خط به خط زندگیمون... تو لحظه به لحظه‌اش بذاریم جاری باشه امام زمان...
یه پایه اصلی زندگی باشه... 
خودمو میگما... فاصلم با این سبک زندگی، زمین تا آسمونه... 
.
ما رو ب
یک ماه بیشتر نیست ،
پس باید لحظه لحظه اش را "قدر" بدانم ...
+ این دفعه همسر سید شهرام شکیبا اومده بود ایوان مقصوره ، خانم ستاره سادات قطبی . خانم دلدار رفت باهش سلام و احوال پرسی کرد :) به نظر زوجِ موفقی میان ماشاالله ...
+ خدایا از امروز و از این لحظه پا گذاشتم در میهمانی با شکوهت ،از همان رزق های واسعت به من و همه ی دوستانم و همه ی کسانی که دارم عنایت کن ...
از رزق دل گرفته تا رزق های مادی ....
خود را به خدا بسپار،وقتی که دلت تنگ است؛وقتی که صداقتها آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار،چون اوست که بی رنگ است؛چون وادی عشق است او،چون دور زنیرنگ است
خود دا به خدا بسپار،آن لحظه که تنهایی؛آن لحظه که دل دارد از تو طلب یاری
خود را به خدا بسپار،همراه سراسر اوست؛دیگر تو چه میخواهی ؟!بهر طلبت از دوست
خود را به خدا بسپار آن لحظه که گریانی؛ آن لحظه که از غمها بی تابی و حیرانی
خود را به خدا بسپار،چون اوست نوازشگر؛چون ناز تو می خواهد او را ز درو
بهم گفت یه لحظه بیا بیرون فکر کردم با نهاله  
باز گفت یه لحظه بیا بیرون اشاره کردم با منی ؟ 
گفت اره 
بهم گفت من ترم بعد مهمانی گرفتم یه جای دیگه اگر دلخوری ای از طرف من پیش اومده معذرت میخوام
اون لحظه نه دلخوریم مهم بود نه معذرت خواهیش 
فقط رو کلمه مهمانی گرفتن قفل کرده بودم ...
دلم گرفت... 
خیلی دلم برای خودم سوخت گناه دارم
آه سرانجام این لحظه‌ی ناب که جان اوج می‌گیرد و زبان، و زبان با جان یکی می‌شود و هم آن بر قلم جاری می‌کند که هست؛ کلام او. درست در این لحظه که آفریده با آفریدگار یکی می‌شود و آفرینش جاری می‌گردد. لحظه‌ی ناب ماقبل‌زمان خلقت؛ درست همین لحظه، همین جا.

حلمی | هنر و معنویت
بهترین چیزهایی که به دنبال آن هستی،در بهترین لحظه‌های زندگی و در بهترین لحظه‌های مناجات با خدایت به دست می‌آوری.خوشحال می‌شوی و بهترین مهمانیها را در بهترین خانه‌ها و باغها میدهی.
پس بدان که باید برای بهترین آرزوهایت بهترین کارها و تلاشها را بکنی و من هم در بهترین لحظه‌های مناجات با خدا برای اینکه به بهترین آرزوهایت برسی بهترین دعاها را با بهترین حالات می‌کنم تا بهترین نتیجه‌ها را بگیری.
«به امید بهترین دیدار تو را به خدا می‌سپارم»

بعد از شکست عشقی سراغ این کارها نروید
  
یکی از مهم‌ترین راه‌کارها برای فراموش کردن غم‌ها و پیدا کردن روحیه‌ای با نشاط، سرشلوغی است
 
هزاران بار برای هزاران نفر این اتفاق افتاده، که در میانه مسیری که به نیت ساختن آینده‌ای مشترک با کسی قدم برداشته‌اند، متوجه می‌شوند اختلافات و ناسازگاری‌هایی که باهم دارند آن‌قدر جزیی به نظر نمی‌رسد که بتوان از آن‌ها چشم‌پوشی کرد و تا آخر عمر با آن‌ها ساخت.
ادامه مطلب
عجیب و باور نکردنی. مسیر تحولات و سمتی که رهسپارش هستم این گونه است. لحظه ای را به یاد ندارم که فکر این آینده از ذهنم گذشته باشد. بوی مشئوم افکار آدمیان و از آن گندتر، ظاهر فریبنده و نازیبای آنان حالم را بهم می زند. بنظر می رسد دیگر تلاش برای ساختن فایده ای نداشته باشد. باید خودم را برای یک موجود ضد اجتماعی شدن آماده کنم. گوش های گرفته دیگر رنجی ندارند، چرا که صدای رجاله ها خاموش و نامفهوم می شوند. آرام آرام. گام بر میدارم به میعادگاه. لحظه ای که
هر لحظه امتحان است، پیش من و زمانم،
هر لحظه انقلاب است در قلب خو نچکانم.
هر روز من حساب است از عمر کم حسابم،
هر لحظه در شتاب است ایام گل فشانم.
گر پای من کنار است از راه بی کنارم،
فردای من درخشان از نور دیدگانم.
بر دوش من گران است بار گناه یاران،
بار گران دل را تا منزلی رسانم.
در چهره ام نشان است اندوه زندگانی،
در شعر من نهان است پیدا و هم نهانم.
یک روز که همراه مادرش برای خرید به فروشگاه رفته بود،چشمش به یک گردن بند مروارید بدلی افتاد که قیمتش ۱۰/۵ دلار بود، دلش بسیار آن گردن بند را می خواست. پس پیش مادرش رفت و از مادرش خواهش کرد که آن گردن بند را برایش بخرد. مادرش گفت : ” خوب! این گردن بند قشنگیه، اما قیمتش زیاده ، خوب چه کار می توانیم بکنیم! من این گردن بند را برات می خرم اما شرط داره، وقتی به خانه رسیدیم، یک لیست مرتب از کارها که می توانی انجام شان بدهی رو بهت می دم و با انجام آن کارها م
همانطور که میدانیم اسباب کشی ممکن است یکی از سخت ترین و طاقت فرسا
ترین کارها باشد. اما زمانی که بتونیم این کار و به درستی انجام بدهیم یکی
از ساده ترین و لذت بخش ترین کارها خواهد شد . پس به نکات زیر توجه کنید تا
بتونید یک اسباب کشی بی دردسر داشته باشید و با نکات مهم اسباب کشی آشنا
شوید.
ادامه مطلب
مقدمه: همانطور که می دانیم در اسلام بسیاری از کارها در کتاب خدا و به دست بزرگان منع یا حرام اعلام شده اند، در میان بسیاری از آن ها چه از نظر سلامت، چه از نظر سود برای خودمان، موثر و مفید خواهد بود. بنابراین بهترین گزینه فرمان برداری و اطاعت از آن هاست.
تنه انشاء:همیشه این ضرب المثل بوسیله ی بزرگان و پدر و مادر نقل و قول و گوش زد شده است اما ما همیشه یا گاهی، درک درست از این ضرب المثل ها نداشته و با پشت گوش گذاشتن از اجرا و اطاعت آن ها شانه خالی کرد
 
ماه رمضان به عنوان ماه مهمانی خدا دارای فیض و برکت خاصی است. ماهی سرشار از حس و حال معنوی که حسنات و فضیلت های فراوانی را دارد. به همین دلیل برای نشان دادن ارزش معنوی و جایگاه این ماه در بین سایر ماه ها امامان و پیامبران احادیث زیادی را مطرح کرده اند. ما نیز در این مطلب بر آن شدیم تا شما را با بهترین احادیث درباره فضیلت ماه مبارک رمضان آشنا نماییم و تعدادی از آنها را در وبلاگ به اشتراک بگذاریم.
ادامه مطلب
 
 
،  در تک تک لحظه ها ، لحظه ای خوب و لحظه ای هم شاید بد ، لحظه ای خوش و لحظه ای شاید  ناخوش ، این لحظه به لحظه ها دست بدست هم میدن و میشن لحظات عمر ما ، اونقدر زندگی کوتاهه و اونقدر آدمها در هیاهوی زندگی غرق میشن که هیچکسی هیچکدوم از دلشوره ها و نگرانی ها و رنج هایی رو که ما کشیدیمو یادش نمیاد ، آدمها رنجهای گذشته  خودشون رو هم در گذر زمان دیگه فراموش میکنن چه برسه به رنج هایی که ما متحمل شدیم ، آدمها همه فکر میکنن خیلی خوب رفتار کردن و حتی اونم
• یک نکته هم این است که تبیین را اساس کار بدانید. بنده می‌بینم گاهی اوقات یک جماعتی، یک افرادی، جوان‌های احتمالاً صالح و مؤمنی با یک کسی مخالفند یا با یک جلسه‌ای مخالفند، بنا می‌کنند هیاهو کردن و جنجال کردن و شعار دادن؛ بنده با این کارها موافق نیستم. این هیچ فایده‌ای ندارد؛ این را من از قدیم به کسانی که در این کارها بودند، همواره سفارش کرده‌ام. این‌که بروند در یک مجلسی، چون فلان‌کس سخنرانی می‌کند که شما مثلاً او را قبول ندارید -ممکن هم
 
به خاطر پاندمی ویروس کرونا (کووید-19)، مشکلات زیادی برای صاحبان کسب و کارهای مختلف، به وجود آمده است. بسیاری از کسب و کارها مجبور شده‌‌اند، برای بقا و حفظ موقعیت خود، تغییرات اساسی در روند کاری و ساختار خود ایجاد کنند. در طی این روزهای سخت، که جهان به حالت غیرقابل کنترل درآمده، برای صاحبان کسب و کارهای کوچک، تمرکز بر آنچه که می‌تواند تحت کنترل قرار گیرد
ادامه مطلب
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از روزیاتو : «بیل گیتس»، هم بنیانگذار مایکروسافت پس از سال ها به دبیرستانی که در آن تحصیل کرده بود بازگشت و به مناسبت 100 سالگی تاسیس آن، سخنانی در مورد محول کردن کارها به دیگران و تاثیر آن در موفقیت کسب و کارها ایراد کرد.
ادامه مطلب
هیچ وقت لحظه های خوش نمیان مگر خودمان بخوایم.
هیچ وقت خوشبخت نمیشیم مگر خودمانبخوایم.
لحظه هارو از دست ندیم چون آدم باید با چیز هایی که کوچین خوشحال باشه مثلا یکی که لامبورگینی داره خوشحاله هنر نکرده کسی که یک‌ کتاب یا ماشین کوکی داره باهاش خوشحاله ایول داره.
روزهارو از دست ندیم به قول تونی استارک( تو فیلم انتقام جویان پایان بازی وقتی که به سال ۱۹۷۰ آمدن روبه پدرش گفت):هنگفت ترین پول توی جهان نمیتونه یک ثانیه رو  بر گردانه.
 
پی نوشت۱:قدر لحظ
پیش خودشان به این نتیجه می رسند که در انتخابات تقلب شده، پس حق دارند که شورش کنند و همه جا را به آتش و خون بکشانند و ته ماجرا هم بگویند حالا کاری است که شده، دادگاه چرا؟ حصر چرا؟!
پیش خودشان به این نتیجه می رسند آن خانم مهدورالدم است پس باید او را کشت و اسلحه می کشند و روز دادگاه تقاضای عفو می کنند!
جالب است این جماعت در سال 76 با شعار قانون گرایی و اتهام طغیانگری و قانون شکنی به رقیب توانستند رأی آورده و قدرت را دست بگیرند! بعضی ها آب پیدا کنند، ش
از ترس نرسیدن....
چشماتو ببندی و بخوای که زمان زود بگذره...
بگذره تا برسه به اون لحظه...
بگذره تا برسه به اون لحظه که نمیدونی بعدش چه قدر سخته یا اسون اما میدونی که بعدش حتما فرق داره....
بعدش اصلا مثل قبلش نیست....
همین رو میخوای....
مثل اون لحظه که ته دلت یه حالی میشه تو سرعت و سرازیری....اما بعدش قطعا فرق داره با قبلش...
تنبل بودن راحت تر از آنی است که بخواهیم بی خیالش شویم! اما چند لحظه فکر کنید و ببینید چقدر با رسیدن به موفقیت نزدیک هستید؟ همین امروز ترک تنبلی را به اولویت اصلی خود تغییر دهید.
چگونه تنبلی و به تعویق انداختن کارها را یکبار برای همیشه کنار بگذاریم؟
ادامه مطلب
بزرگ‌ترین چالش زندگی هر انسانی، مواجهه با مسئله‌ی معناست؛ جست‌وجو و یافتن پاسخی برای این پرسش سهم‌گین: «که چی؟». خیلی از آدم‌ها، تا جایی که من دیده‌ام، اساساً با این مسئله مواجه نمی‌شوند؛ دغدغه‌ی‌شان نیست و شاید متوجه نمی‌شوند که هر کاری را برای چه‌غایتی انجام می‌دهند. در مقابل، برخی دیگر از آدم‌ها به‌این جمع‌بندی می‌رسند که اصولاً زندگی چنان تصادفی و بی‌معناست که جست‌وجوی غایت برای آن بی‌هوده است؛ این‌ها از آغاز تکلیف‌شان ر
اگر از من بپرسند که دستاورد نیم قرن زیستن ات چیست خواهم گفت :
به تمامی زیستن در لحظه ... بی گذشته و بی آینده ! زیستنی سراسر لذت !
شیره ی وجودی زندگی را از پستان روزگار مکیدن !
و چه لذت مشترکی . همچون کودکی که به سینه ی مادر چسبیده و با ولع عصاره ی عشق مادر را به درون می کشد و مادر ...
مادر از این مصرف شدن لذت می برد ...

روح وحشی
+لحظه ها تنها المان های واقعی زمان هستند و باقی فریب ذهن .
++همین ؛ این لحظه ؛ امروز . این همان چیزیست که میخواهم ! 
بگذار در همین ل
سر می خورند واژه ها و روح همین گوشه و کنار، هی بالا و پایین می شود؛ تاریک، روشن،دور، نزدیک. کلمات در ذهن، در کنار هم حرکت می کنند. یکی از دیگری پیشی می گیرد و گاه از آن عقب می ماند. در هم تنیده می شوند و یکدیگر را به بازی می گیرند مثل برگ های بید مجنون در یک عصر گرم و خسته.
کلمات می دوند و می دوند تا به گلو می رسند و درست همان جا، همان لحظه که باید ادا شوند، یک دست محکم انگار بر روی لب ها فشار می آورد. لب ها کمی به درون حرکت می کنند و کلمات را با فشاری
سلام 
من به دلیل چند شکست خیلی حیاتی که توی زندگیم خوردم، اراده م رو برای انجام کارها به طور کامل از دست دادم، یعنی کوچک ترین کارها رو هم نمیتونم انجام بدم و اصلا حوصله ندارم.
الان یک مسیری جلوی راهم قرار گرفته که به اراده ی خیلی زیادی نیاز دارم تا عملیش کنم، اما نمیدونم چطور توانایی ام رو زیاد کنم، مثلا در مقابل بی حوصلگی، افکار منفی و در مقابل گناهان کلا اراده خیلی ضعیفی دارم اگه میشه کمکم کنید.
ادامه مطلب
⚜️ دوری کردن از بدی ها!
مولی الموالی امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) می­فرمایند «اِجتِنابُ السَّیِئاتِ أولی مِن إکتِسابِ الحَسَناتِ»[غررالحکم، آیه۳۵۱۴] دوری جستن از همه­ ی بدی­ها، زشتی­ها و گناهان از کسب حسنات بهتر است.
معلوم می­شود هنوز شناخت پیدا نکردیم که بدی­ها چیست، متوجه نشدیم، چون اگر فهمیده بودیم به جای اینکه بخواهیم حسنه جمع کنیم اول سعی می‌کردیم به قول مولی الموالی اجتناب السیئات را داشته باشیم. معلوم می­شود که ما درک حقایق ن
من کارهای جدیدی را که در محل کار امروز به من تخصیص داده می شود، از فردا شروع می کنم.
امروز را می گذارم برای تغییر برنامه ی زمان بندی کارهایی جاری (البته اینکه می گویم تغییر زمان بندی کارها نه اینکه برای همه کارهای یک زمان مشخص دقیق و وجود داشته باشد نه، یک چیزی در ذهن آدم هست که مثلا این کار را تا این موقع انجام می دهم، این کار را تا ان موقع، و با این تغییر خودبخود جا و مدت این کارها عوض می شود)
(ایده از روز ارجاع پروژه مدیریت عملکرد به من-11 دی 97)
روی دندانهایتان رژ لب بکشیدرنگ رژ لب دندان ها را سفید تر نشان می دهد. اگر دندان هایتان زرد رنگ هستند، از رژ های صورتی مارکهای فرانسوی یا از دو مارک bubble-gum و berry استفاده کنید. ته رنگ آبی در این رنگ ها، سفیدی دندان های شما را برجسته تر می کند. اگر دندان هایتان خاکستری به نظر می رسند، سایه مسی یا برنز را امتحان کنید که می تواند دندان های سفید را نمایان کند.با دندان پزشک قرار ملاقات بگذاریددندان پزشک جرم (غشای طبیعی که در روی دندان ها شکل می گیرد) را
بلیط لحظه آخری کیش
بلیط لحظه آخری کیش که همان بلیط چارتر هستند که توسط آژانس های هواپیمایی ارائه می شود و به فروش می رسد. به همین دلیل به این بلیط ها بلیط لحظه آخری کیش می گویند که 24 ساعت قبل از پرواز موجود می باشند و در پایین ترین نرخ ممکن خود قرار دارند.خرید بلیط لحظه آخری کیش که ارزان تر از قیمت بلیط اتوبوس کیش  می باشد شما را شگفت زده خواهد کرد. در واقع شما با خرید یک بلیط لحظه آخری کیش از نظر تفاوت جایگاه و کلاس پروازی هیچ تفاوتی با بلیط های
تولد گرفته. بازهم همان همیشگی ها و بازهم همه شان کنارهم با لبخند به دوربین نگاه میکنند.دلم لحظه ای و فقط لحظه ای برای تک تکشان تنگ میشد. برای تمام روزهای گذشته برای جمع جیغ جیغو و پرسروصدایشان. اما لحظه ی بعد دلم حسادت میکند به جمعشان و به پایبندیشان و به نبود خودم درمیانشان. از همان روزی که یکیشان مهمانی گرفت و من از شنیدن اسمم میان پچ پچشان فهمیدم قرار نیست دعوت شوم و نشدم فهمیدم که فاتحه این رابطه خیلی وقت است خوانده شده حلوایش هم میل شده. ن
الان ساعت 5 صبحه ... و من منتظر طلوع خورشید هستم، بعضی وقتا که دارم به این لحظه‌ی زیبا فکر می‌کنم، می‌بینم که چقدر لحظات زیبا رو ما از دست می‌دیم ... شاید همون یک لحظه‌ی زیبا مسیر جدیدی به زندگی ما بده، شاید تغییری ایجاد بشه . همه‌ی ما متولد یک لحظه هستیم. یک لحظه که پدر مادر تصمیم به ازدواج می‌گیرن، یک لحظه که بچه به دنیا میاد و یا یک لحظه که از دنیا میریم.
هر لحظه می‌تونه یک اتفاق جادویی داشته باشه که شاید بتونیم بهش برسیم. من که خیلی از طلوع
روزی که برای اولین‌بار ببینمت، قطعا داستان‌های زیادی برای تعریف کردن دارم. من مشتاقانه حضورت رو تمنا می‌کنم و از خدا می‌خوام فرصتی رو بهم بده تا حس لبریز از هیجانم رو با صدای خودم برات بگم. هیراد جانم، پسرِ قشنگم، روزی که برای اولین بار ببینمت، معلوم نیست در چه سن و سالی هستی و چقدر از هیجانات این روزهای منو درک می‌کنی، ولی مهم نیست، چون من صبر زیادی در مقابل بودنت و انجام دادن درست‌ترین کارهایی که یاد گرفتم در به‌موقع‌ترین زمان‌های مم
بعضى وقتا کارهاى خوب و مهمى براى یک فرد انجام میدى که در ادامه زندگیش خیلى خیلى ساده تر میشه سختیهاش
بعد یه روزى بهش میگى من یه کار کوچولو دارم هیشکى به جز تو نمیتونه انجام بده ، میشه بیاى کمکم؟
بعضیاشون میگن نه
بعضیاشون میگن باشه و منتظر میمونى و نمیان
 
خیلى لحظه عمیقیه اون لحظات....
 
 
یا میبینى از این دست کارها انجام میدى
بعد طرف میره موفق میشه توى زندگیش
و هرجا و همه جا حرف میزنه میگه خیلى خوشحالم که توى این نقطه هستم
و هیچ وقت هیچ اسمى ا
یک روزی یک نفر که عزیز هم بود، برایم از تعامل حرف زد و اینکه بخواهی نخواهی توی تعامل با آدم های دیگر یک چیزی دستت را میگیردنه لزوما این که حرف گهر باری بشنویهمیشه اینطور نمیشوداما مثلا عکس العمل ها هم خودش کلی حرف برای گفتن داردیا حتی حرف های نا درست شاید حتی خیلی نا درست(کسی چه میداند شاید هم درست)یک روز دیگر یک نفر که خیلی عزیز بود پیشنهاد داد امتحانش کنمفعلا تصمیم به تعامل گرفتممدت دار نیست و از این تصمیم های در لحظه در آمدههر لحظه ممکن است
 
دقت کردی همین حالا ، همین لحظه پیرترین سِنی هستی که تا حالا بودی و جوانترین سنی هستی که تا اَبد خواهی بودپس از لحظاتت بی نهایت لذت ببر ، شاد باش ، غمگین مباش ، خلاق باش ، جسارت کن ، بیشتر بخواه ، جلو برو و از خودت مطمئن باش و هر لحظه یادت باشه هم‌ اکنون جوانترین سِن رو داری و هر لحظه بابت این موهبت الهی شکرگذار باشلحظاتتون پُر از باورهای مثبت
بعضی لحظه ها در زندگی خیلی ناامیدکننده ست
اونقدر که دلت میخواد بزنی زیر هرچی مسئولیت و وظیفس
بجاش بری کوه، دشت، یه سیاره دیگه یا زیر پتو
حتی تمام دنیا رو پاز کنی و بشینی فیلم ببینی
بعضی لحظه های ناامید کننده کش میان
و من تا ۲۴ ساعت آینده محکومم به موندن در این لحظه کشدار
آخ که تنها فرار غیرممکن، فرار از زمانه
اینجور وقتا دلم میخواست این ۲۴ ساعتو موقتا میمردم
محض دلخوشیم: گاهی بی قواره نوشتن به تخلیه عاطفی می ارزه.
لحظه شماری کردم تا آخر هفته تموم شد و بالاخره تونستم زنگ بزنم و اجازه دیدنت رو بگیرم 
هرچند
که به این راحتی ها نبود ... شایدم بود ولی چون لحظه ها برای من به کند
ترین نحوی که می‌شد میگذشت اون سه روز برام خیلی زجر اور بودن تا بالاخره
مجوز صادر شد 
با دلی پریشون و زجر کشیده زنگ زدم تا وقت ملاقات رو بگیرم ولی گفتن اولین نوبتی که میتونن بدن برای ۱۶ روز بعد بود ...
چیکار میتونستم کنم ؟ چه کاری از دستم برمیومد جز پذیرفتن ؟ 
و باز شمردن ثانیه ها شروع شد
چگونه احساس ناامنی را از بین ببریم؟
آیا واقعا همسرم امشب به یک مهمانی دوستانه دعوت شده؟ آیا تو این دورهمی‌های دوستانه، زن‌ها هم حضور دارند؟ آیا چیزی را از من پنهان می‌کنه؟ آیا امشب قصد ملاقات زنی را داره؟ آیا منشی جدید شرکت از من زیباتره؟.... سوالاتی از این دست، برای خیلی از زنها آشناست. گاهی انقدر این سوالات را تکرار می‌کنند که خسته و درمانده میشن و با ناامیدی به این نقطه می‌رسند که چرا من انقدر حسودم؟ چرا تا این حد احساس ناامنی می‌کنم؟
نمونه کار سئو | نمونه کارهای سئو سایت
نمونه کار سئو | نمونه کارهای سئو سایت - 5.0 out of 5 based on 2 votes
برخی از نمونه کار های سئو سایت کد ناب در این قسمت قرار داده شده است لازم به ذکر می باشد که نمونه کار های به دو بخش تقسیم می شود برخی از نمونه کارها برای افزایش بازدید وب سایت می باشد و برخی از نمونه کارهای دیگر برای یک یا چند کلمه کلیدی می باشد . شما در صورت صورتی که می خواهید در مورد نمونه کارها اطلاعات بیشتری پیدا کنید میتوانید با شماره های مندرج
فاکتور چیست؟فاکتور برگه‌‌ی تجاری است که فروشنده مطابق خریدی که انجام گرفته برای خریدار صادر می‌کند. در هر فاکتور مواردی همچون مشخصات فروشنده، مشخصات خریدار، تاریخ خرید، نوع کالا، قیمت برای هر واحد کالای خریداری شده، قیمت کل و….. درج می‌شود. همچنین هر توافق دیگری که در معامله صورت می‌گیرد را نیز می‌توان در فاکتور ذکر کرد؛ به طور مثال اگر قرار باشد که وجه در دو مرحله توسط خریدار پرداخت شود، می‌توان میزان وجه پرداخت شده و باقیمانده‌ی آن
کجاست؟
لحظه های خالی و بدون کینه و صبور
عطر خاطرات کهنه ی قدیم
عشق (مثل چشمه مثل رود) دور
دلم گرفته است...
مثل بارش شدید قطره های درد
روی شانه های صبح سادگی
در خیال روز های سرد
کجاست؟
لحظه های خیس انتظار
عشق خالص دو یار
کجاست؟ 
تئاتر بوسه های شب
حرف های گرم و عاشقانه ی دو لب!
کجاست؟
 هوای تازه وخنک
طرح آسمان آبی و بدون لک
دلم گرفته است...
دلم گرفته است...
دلم عجیب تنگ است؛
برای لحظه های عاشقانگی
برای خاطرات خوب و اتفاق های ناگهانگی.
شعر از شاعر خسته:
چگونه احساس ناامنی را از بین ببریم؟
آیا واقعا همسرم امشب به یک مهمانی دوستانه دعوت شده؟ آیا تو این دورهمی‌های دوستانه، زن‌ها هم حضور دارند؟ آیا چیزی را از من پنهان می‌کنه؟ آیا امشب قصد ملاقات زنی را داره؟ آیا منشی جدید شرکت از من زیباتره؟.... سوالاتی از این دست، برای خیلی از زنها آشناست. گاهی انقدر این سوالات را تکرار می‌کنند که خسته و درمانده میشن و با ناامیدی به این نقطه می‌رسند که چرا من انقدر حسودم؟ چرا تا این حد احساس ناامنی می‌کنم؟
داستان مربوط به تصمیم گیری در مورد اینکه در روز پنجشنبه قبل از سفر اول برای فیلم مدیریت سرمایه وقت بذارم که چند هفته ای است باز است یا برای پیدا کردن آدرس گلخانه در شمال و بررسی خاک برگ مناسب برای آوردن از شمال؟
به نظرم با یک سوال ساده ولی راهبردی می توان اولویت را تشخیص داد:
اگر به هر دلیلی وقت نشه گذاشت برای هیچ کدام شون، کدوم بیشتر اذیتت میکنه؟
خوب با این سوال مشخصه که جواب اولویت دادن به کارها و بررسی های قبل از مسافرته چراکه فرصت کمی برای
ادغام و تصاحب (Merge & Acquisition) از موضوعات با اهمیت و استراتژیک زمینه تامین مالی بشمار می‌رود. در ادامه به بررسی کلی اهمیت و آمار ادغام و اکتساب ، ویژگی شرکت‌های موفق در این زمینه می‌پردازیم.
 
دلایل گرایش به ادغام و اکتساب
از سال ۲۰۱۱ میلادی به بعد به دلیل افزایش فشارهای اقتصادی بر کسب و کارها و مشکلات شدید نقدینگی، مدیران و مالکان بنگاه‌های اقتصادی غالبا درگیر معاملات و پیشنهادات تحصیل و ادغام می‌شوند.برخی کسب و کارها به دنبال تامین مناب
تنها کسی که هر وقت حس کردم تنهای تنهام و برام مونده ،خداس
تنها دلگرمیم خداس
 همه چیو میسپارم به خود خدا، شاید معنی امید و توکل همین باشه
 
نه تو می مانینه اندوهو نه ، هیچ یک از مردم این آبادیبه حباب نگران لب یک رود ، قسمو به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشتغصه هم ، خواهد رفتآن چنانی که فقط ،خاطره ای خواهد ماندلحظه ها عریانندبه تن لحظه خود ، جامه اندوه مپوشان هرگزتو به آیینهنهآیینه به تو ، خیره شده استتو اگر خنده کنی ، او به تو خواهد خندیدو اگر بغض
نام کتاب: #سرباز_کوکی_ها | نویسنده: #مجید_همتی_متین | انتشارات: #نیماژ | ۱۲۴ صفحه.این کتاب حقیقتِ تلخِ زندگیِ سربازان است. روایت انسان های مهجوری که غربت هر یک پهنه ای به وسعت و بلندای یک تپه را می پوشاند و هر لحظه شان مثل لحظه ای پیش و لحظه ای پس از آن است. انسان هایی که در مدار غربت خود انگار آدمکی کوکی مدام به تکرار یک عادت گرفتارند. برای آنان حقیقت چون برف براق و سوزان است و عشق خواب خوشی که هرگز آن را نمی بینند..برشی از کتاب:سوت که نواخته می شود چ
گاهی با معشوق‌مان بازی می‌کنیم. فرو می‌رویم در نقشی که نیستیم: یک حسودِ بی‌بخشش. یک غیرتیِ بی‌تحمل. یک حسابگرِ مو از ماست بیرون کشنده. یک معشوقه‌ی هرجایی. یک بی‌عاطفه‌ی بی‌تفاوت. یک دیوانه‌ی زنجیری حتی. بازی می‌کنیم تا بازی که تمام شد، سخت‌تر و محکم‌تر در آغوش بکشیمش. که زندگی یکنواخت نشود. که لذتِ با هم بودن‌مان گونه‌گون و مستدام باشد. اما یک لحظه هست - و فقط یک لحظه طول می‌کشد - که باید بازی را تمام کنیم. باید دوباره خودمان شویم. بای
 
انگار وقتی اسمت را از آسمان آوردند به لحظه‌های پریشانی ما هم فکر کردند. به آن لحظه ناامیدی دکترها از بهبودی، به آن تلفن‌های هراسان بی وقت. به آن ساعت‌های تحمل درد ناشناس، به ثانیه‌های تمام نشدنی تکان خوردن زمین، به لحظه ناگهانی تصادف در تاریکی...به ساعتهای پریشانی و پشیمانی، اضطراب و اضطرار...
انگار وقتی قنداقه‌ات را دادند دست پیامبر، به همه ما فکر کردند. موقع انتخاب اسم، به تک تک ما شکسته‌ها، دست بسته‌ها، جواب کرده‌ها، از نفس افتاده‌
 
«چی می‌خواستم بگم؟» و یا «داشتم چی‌کار می‌کردم؟» احتمالا سوالات آشنایی برایتان هستند. نداشتن تمرکز حواس مساله‌ای است که خیلی‌ها با آن دست به گریبانند. ناتوانی ما در تمرکز به دلیل خستگی، بی‌انگیزگی یا هر چیز دیگری که باشد، بهره‌وری و به دنبال آن شانس موفقیت را کاهش می‌دهد. لازم نیست مانند «جردن بلفورت» در «گرگ وال‌استریت» عمل کنید! راه‌های بهتری هم برای افزایش تمرکز حواس وجود دارد. در این مقاله می‌خواهیم تعدادی از توصیه‌های کارشن
به خاطر پاندمی ویروس کرونا (کووید-19)، مشکلات زیادی برای صاحبان کسب و کارهای مختلف، به وجود آمده است. بسیاری از کسب و کارها مجبور شده‌‌اند، برای بقا و حفظ موقعیت خود، تغییرات اساسی در روند کاری و ساختار خود ایجاد کنند. در طی این روزهای سخت، که جهان به حالت غیرقابل کنترل درآمده، برای صاحبان کسب و کارهای کوچک، تمرکز بر آنچه که می‌تواند تحت کنترل قرار گیرد
ادامه مطلب
لحظه ها... اتفاق ها...
همه لحظه ها و اتفاق های این زندگی مشترک از جلوی چشم هاش میگذره. الان 72 ساعته که مدام داره تصویر میبینه؛ خنده های مهناز، اشک هاش، سفرهاشون، دعواهاشون... و جمله های آرمان که مدام تکرار میشن : اتفاق ها و لحظه هان که مهمن"
احمد تصمیم گرفته به این فلسفه آرمان فکر کنه. درواقع بیشتر از فکر، چون به نظرش منطقی میاد، میخواد عملیش کنه.
داره اتفاق ها رو مرور میکنه. لحظه ها رو هم. و این مسئله با خودش ترس میاره. ترس از این که لحظه ها اونقدر ج
یا ابصرالناظرین
میل دارم که بنویسم چقدر تو را وقتی دارم چیزی کم ندارم
میل دارم بنویسم چقدر دلم تو را این شبها صدا میزند
ببخش بر من اوقاتی را که به غفلت از تو میگذرد
ببخش شبهایی را که میتوانستم پای سجاده باشم و العفو بگویم ولی پای موبایل نشستم و به "یاالله" بسنده کردم...
نگذار حداقلی بمانم
نگذار این درد که بر پیکره ام افتاده هیچ گناهی را ازم پاک نکند. این خیلی بی انصافیست. من که باورش نمیکنم. میخواهم به رحمتت امیدوارتر باشم تا این حدیث که سندیت ا
نشستم تو یکی از دهنه های  پل خواجو ، هنوز جای دندون عقلی که دیروز کشیدم درد می کنه ...درد نبودنش تا مدت ها توی دهانت حس میشه ،
در این لحظه به تمام شدن نیازمندم ،تمام شدن هرچیز ،هرکس
 وفکر می کنم هیچ وقت تمام نمیشود .
پ .ن:غول سیاه افسردگی..تو بردی ...
سلام بر لحظه ای که زهیر با کلام همسرش حسینی شد... 
 
سلام بر لحظه ای که غلام سیاهی ندا سر داد: امیری حسین و نعم الامیر
 
سلام بر ناراحتی عباس، زمانی که دشمن فکر می کرد می تواند حسین را از عباس بخرد...
 
سلام بر سر بر نیزه بر افراشته حسین
 
سلام بر دستان ناتوان سجاد زمانی که هل من ناصر... پدر نه امامش را شنید... 
 
سلام بر لحظه اذن میدان گرفتن زینب برای پسرانش
 
سلام بر لبان تشنه اکبر که با آن رضایت شهادت را از پدر گرفت... 
 
السلام علی الحسین 
زنگ زدم به مشاور میگه خب چه درسی میگیری؟ میگم دارم شبیه مامانم میشم. ولی با حرفاش به این نتیجه رسیدم که شبیه مامانم بودم. پذیرش آدم‌ها برای من سخت بوده. میگه درس بگیر. باشه.
حالا میخوام زنگ بزنم به‌ش بگم من حسودم چیکار باید بکنم؟ بگم رو آدم‌ها حساس‌م. بگم وقتی فکر می‌کنن یکی دیگه از من بهتره (که چه حاشا کنم که بهتره) حسودی می‌کنم. وقتی فکر میکنم باحال نیستم حسادت می‌کنم. (خود باحال‌پندار های عن) به عالم و آدم حسودی می‌کنم. به اون دختره و اون
گاهی وقت ها توفیق پیدا می کنم و توی نظافت منزل، کمک می کنم به خانواده. امشب همینطور درگیر کارها بودم دیدم چقدر حوصله م سر می ره، با این وجود که می گن مغز مردها همزمان بیشتر از یک کار رو نمی تونه انجام بده ولی انگار احساس می کردم یه چیزی کم دارم. حداقل کاری که از دستم بر اومد فرستادن صلوات همراه با انجام دادن کارها بود. خب حس و حال بهتری پیدا کردم بعد یاد انبار افتادم که همین تصمیم رو گاهی اوقات می گرفتم. به دقیقه نمی کشید که حین شمارش اجناس مغزم س
خاطراتی که ماندنی شده استشده چون قصّه ، خواندنی شده استسوژه هائی پر از تناقض هاجاده هائی که راندنی شده استسر به راهی که نیست پایانشمیوه ی یأس چیدنی شده استای خدا جان خودت بخیرش کنغُصّه هائی که خوردنی شده استلحظه ها لحظه های غمبار استمثل فیلمهای دیدنی شده است.
روابط‌ عمومی یا PR (Public Relations) عمل حفظ و شکل‌دهی تصویر یک فرد یا یک سازمان به عموم است به گونه‌ای که دیدگاه مطلوب برای موجودیت مورد نظر ایجاد شود. به عبارت دیگر فعالیتی که برای کمک به سازمان و عموم آن مانند مشتریان، کارمندان، دولت، تامین کنندگان و غیره که به طور مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر به شکل متقابل ارتباط دارند، طراحی شده‌است. امروزه برای ارتقا و بقای هر کسب و کار، سازمان نیاز دارد تا از این ابزار پیشبرد به بهترین نحو استفاده کند. در ای

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها